? ابتدا از شما هواداران میخواهم نسبت به علاقه من (نگارنده) به فرهاد مجیدی ، شک و شبه ایی نداشته باشید و زود قضاوت نکنید که این متن پیش رو را برای ضربه زدن به مجیدی نگاشته ام ، زیرا من خود اولین کسی بودم که گرافیک حاضر را ساختم و آرزوی نشستن مجیدی بر روی نیمکت استقلال را (همیشه) داشته ام.
? اما عادت همیشه من ، دیدن و تحلیل تمام واقعیت هست نه صرفا از روی احساسات و علاقه شخصی نظری را صادر کنم.
? از دیروز که در فضای مجازی شایعه حضور مجیدی به عنوان دستیار را شنیده ام ، مدام با خودم فکر میکنم و مسائل مختلف را مرور میکنم . آنچه در جمع بندی های خود به آن رسیده ام این است که حضور شاه فرهاد مجیدی در این برهه از زمان به طور جد مناسب نخواهد بود.
? اصلی ترین مسئله ایی که باید به آن اشاره کنم ، حضور مجیدی (به تازگی) در اسپانیا و تیم اسپانیول است که میتواند به پروسه آموزش و کسب تجربه مجیدی کمک شایانی داشته باشد. فرصتی که برای هر بازیکن و مربی ایرانی به این راحتی ها رخ نمیدهد. واگر در این برهه زمانی مجیدی بخواهد در ایران به کار مشغول شود عملا امکان حضور و استفاده از موقعیت های اسپانیول و اسپانیا را از دست میدهد.
? در واقع فرهاد مجیدی به دلایل مختلف از سایر پیشکسوتان یا بهتر بگوییم بازیکنان بازنشسته استقلال، موقعیت بهتری را برای پیشرفت در سطح جهانی دارد . اگر بخواهیم رو راست باشیم باید چند فاکتور را که فرهاد را از سایرین شاخص تر میکند برشمریم ، به طور مثال :
?مجیدی با حضور در لیگ های خلیج فارس و روابط با مردان عرصه اقتصاد و مالکیت شرکتی بین المللی از نظر مالی و اعتبار در حوزه خاورمیانه از بسیاری از بازیکنان استقلال و پر۳پول یس وضعیت بهتری دارد . که این خود میتواند عامل بسیار موثری در حضور یک بازیکن در کلاسهای مربیگری رده بالا در اروپا به حساب آید که سایر پیشکسوتان شاید به این راحتی ها به این تمکن مالی دست پیدا نکنند.
? مجیدی به علت خداحافظی در اوج و آمادگی بدنی همچنان شور جوانی را داراست و همه ما خوب میدانیم که برای آموزش دیدن ، عامل جوانی بسیار موثر است ، درواقع مجیدی الان است که باید آموزش ببیند و یادبگیرد اگر قرار باشد این سالهای نزدیک به دروان بازیگری را (برای اموزش دیدن) از دست دهد ، مسلما در سالهای آینده انگیزه و حوصله ایی برای این کار باقی نخواهد ماند. که میتواند مجیدی را در عین داشتن استعداد به مربی در سطح ایران تقلیل دهد.
? مجیدی به علت حضور بین المللی در باشگاه های مختلف و زندگی در خارج از ایران به زبان انگلیسی آشنایی دارد و همینطور از نظر محبوبیت نزد هواداران استقلال بلقوه پتانسیل این را دارد که (اگر دوره های مربیگری را در سطح اروپا طی کند) به یکی از بزرگترین مربیان آسیایی در جهان تبدیل شود. در واقع ما نباید آینده مجیدی را به پای امروز استقلال بسوزانیم
? از طرفی شرایط این دولت و این وزرات ورزش و این فدراسیون به خوبی نشان میدهد که حمایت همه جانبه و حتی فرا قانونی از تیم سرخکی پایتخت همراه با بی توجهی و حتی ضربه زدن به استقلال ایران ، منجر به وضعیت کنونی شده است … وضعیتی که با آبرو و محبوبیت خیلی از پیشکسوتان استقلال بازی شد و (هرچند میزان محبوبیت هیچکدامشان به میزان فرهاد مجیدی نبوده و نیست اما) به جرات میتوان گفت که با هرکدام طوری برخورد شد و زمینه کار فراهم نگشت تا اکنون آنها دیگر محبوبیتی نزد هواداران استقلال نداشته باشند ،
افرادی نظیر : امیر قلعه نویی ، پرویز مظلومی ،علیرضا منصوریان ، نصرالله عبدللهی ، بهتاش فریبا ، محمد خرمگاه ، علی چینی ، حمید بابازاده ، ستار همدانی ، سیروس دینمحمدی ،شاهرخ بیانی ، محمد نوازی و فرزاد مجیدی ، که همگی سابقه بازی با پیراهن استقلال را در کارنامه دارند و حتی هر یک نزد هواداران استقلال محبوبیت مختص خودشان را دارند در بین این سالها (۹۲ تا ۹۶) در دوره وزارت آقایان گودرزی و سلطانی در کادر فنی استقلال حضور داشته اند، و به جرات میتوان گفت که اکنون که این مطلب را مینویسم بدلیل عدم نتیجه گیری و قهرمانی دیگر آن محبوبیت سالهای قبل ۱۳۹۲ را نزد هواداران ندارند. اگر درست بی اندیشیم درواقع برای هر کدام از آنها محیط مناسبی برای کار و فعالیت مثبت در نظر گرفته نشد . سوای سلیقه شخصی من و شما (که شاید فلان مربی ا.ق یا ع.چ) مطابق سلیقه شخصی من و شما نباشد ولی هرچه که سلیقه ایی به موضوع نگاه کنیم اما نباید فراموش کنیم که همه اینها (مانند شاه فرهاد مجیدی) با پیراهن استقلال زحمت کشیده اند و در میانه زمین بازوبند کاپیتانی به دست داشته اند ویا عرق ریخته اند و در دوران مربیگری جزو سرمایه های استقلال محسوب میشوند و میشدند.
تا اینجا در این دو دوران وزارت گودرزی و سلطانی محبوبیت این سرمایه ها بشدت کاسته شده است.
حال نکته قابل توجهه اینجاست :
چرا باید محبوب ترین شخص استقلالی (زنده) معاصر خود را در این دوران به استقلال فرا بخوانیم ؟ درحالی که نه فضای مناسبی برای کار کردن وجود دارد ، و هم اینکه او موقعیت پیشرفت و آموزش دیدن را (به تازگی) برای خود در یکی از بهترین کشورهای صاحب فوتبال فراهم کرده است.
? به واقع اگر عاشق شاه فرهاد مجیدی هستیم ، و آینده مجیدی و استقلال را در نظر بگیریم … نباید پیشرفت و صلابت اون را بخواهیم ؟ بهتر نیست که شاه فرهاد در دورانی به استقلال بیاید که تمام ارکان فدراسیون ، وزارت ورزش و غیره همراه تیم سرخکی پایتخت نباشند و همه گونه تبعیض و موارد فراقانونی را برای آن تیم صورت ندهند و علیه استقلال و استقلالی قدم برندارند…..
از طرفی بهتر نیست شاه فرهاد (بعد از آموزش ها و کسب تجربه بیشتر در اسپانیا و سایر کشورهای اروپایی) با تجربه کامل و دانش و آگاهی به فوتبال امروز اروپا – به عنوان یک مربی تراز اول و بین المللی به استقلال بیاید و با کسب موفقیت در راس هرم فنی استقلال قرار بگیرد تا بجای اینکه به سرنوشت اسامی ذکر شده دچار شود ، به محبوبیت او اضافه گردد؟
? چه کسی تضمین میکند که محمد رضا ساکت ، کارهای پشت پرده ایی را که علیه منصوریان انجام داده است را علیه مجیدی و شفر انجام ندهد ؟ چه کسی تضمین میکند که اگر تیمی که مجیدی را (امسال) روی نیمکت دارد نتیجه نگرفت ، حرمت او حفظ شود و مانند کاپیتان محبوب سالهای قبلتر پیتزا فروش خطاب نگردد ؟؟
? چرا باید با دست خودمان هم امکان پیشرفت را از مجیدی بگیریم … هم او را وارد عرصه ایی کنیم که پنج سال است در حال نابودی استعدادهای استقلال است….!!!
? واقعیت اینجاست که من هم برای حضور شاه فرهاد مجیدی روی نیمکت استقلال لحظه شماری میکنم ، اما ، اما مجیدی بااقتدار و بادانش و باتجربه را میخواهم نه فرهادی که صرفا بخاطر محبوبیت به عنوان کادر فنی حضور پیدا کند و مدیران فعلی (مانند مدیران گذشته) صرفا سعی داشته باشند از محبوبیت او برای کتمان و پنهان کردن خلل مدیریتی خود و تبعیض وزارت ورزش پوششی درست کنند ، و در انتها او را نیز خراب کرده و نابود سازند.
? چیزی که مشخص است این است که برای اکثر استقلالی ها فرهاد مجیدی یک سمبل و نماد غرور آفرین است ، و اگر کاری کنیم که این نماد و این تنها نقطه امید (خیلی زود) از بین برود ، دیگر چه چیزی از استقلال باقی نخواهد ماند . نابود کردن آن چهره و آن احساس غرور و امیدی که هوادار به مجیدی دارد چیزی فراتر از از بین رفتن محبوبیت علی منصوریان ، علی چینی و محمد خرمگاه رخ میدهد….با نابودی مجیدی دیگر نماد (معاصری) برای باشگاه باقی نمی ماند ، باشگاهی که نماد و اسطوره معاصر و زنده نداشته باشد ، مطمئن باشید با چالش عظیمی روبرو خواهد شد.
? درست نیست که از بازیکنی که ۲۲ بازی برای لنگ انجام داده مثال بیاورم » اما بهتر است واقع بین باشیم ، وحید هاشمیان را زیر نظر بگیرید که به دور از جنجال و عجله برای آموزش دیدن و پختگی در فوتبال اروپا ، با صبر و حوصله پله های مربیگری را یکی یکی در حال سپری کردن است… مسلما او درک کرده که برای موفقیت پایدار باید کمی صبر داشت و تجربه اندوخت تا در روزهای سخت بتوان از آن تجربه استفاده کرد…
مگر فرهاد مجیدی از وحید هاشمیان کمتر است ؟ اگر فرصتی در آلمان برای هاشمیان بوجود آمده ، خوب الان نیز همین فرصت در اسپانیا برای مجیدی مهیا شده است … بعلاوه محبوبیتی که مجیدی در فوتبال ایران بدست آورده به مراتب بیشتر از وحید هاشمیان است…
اگر آن ضرب المثل “گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی” را در نظر بگیریم ، پخته شدن و تبدیل شدن به یک سرمربی تراز اول و کسب ستاره ی آسیایی در زمان سرمربیگری مجیدی در استقلال – برای من – بسیار شیرین تر و پر حلاوت تر از حضور فعلی او (آن هم در این برهه زمانی است)
? خواهش میکنم ، خواهش میکنم ، خواهش میکنم ، بیایید این یکی را نسوزانیم و بگذاریم در آرامش روند رو به رشد خودش را در مسیر مربیگری طی کند?
او تنها نقطه روشن و امید استقلالی ها ، برای تبدیل شدن یکی از پیشکسوتان استقلال به یک مربی بزرگ تراز اول بین المللی است … دوستی خاله خرسِ عده ایی باعث نشود که درخواست شان مبنی بر حضور او ، آینده درخشان مجیدی را نابود کند ، آینده ایی که پتانسیل اش را دارد و با اندکی صبر و همت فاصله ای با آن ندارد.
باتشکر از لطف شما برای مطالعه کامل این مطلب
حسین پیام