این مقاله را با فرازی از متن فرامرز بیگدلو درباره این روز بزرگ و مهم در تاریخ ایران آغاز میکنم.
“امروز ۲۸ امردادماه است. روزی شوم و شور. روزی که سبب گردید عقاب جوانِ آزادی، بیتوان پرگرفتن از بلندای قله قدرت فرو افتد و یا به سخن بهتر فرو انداخته شود. شاید اگر مادر کمی در قبال او محتاطتر عمل میکرد و بیشتر مراقبش بود، سرنوشتی دیگر مییافت. مادری که در ذاتش چون دیگر عقابان اندیشهای آزاد در بیکران آسمان داشت و میپنداشت دشمنان هم خویی چون عقاب دارند. دریغا که جغدصفتان بدطینت حیلهگر و کلاغان سیاه ارتجاع و کرکسان مردارخوار چگونه شبانه شبیخون زده و فرزند آتیهدارش را از او گرفتند و همو را از قدرت به زیر افکندند و خود داعیهدار قله پرشکوه زعامت میهن فرهمند ایران شدند. دریغا و دو صد دریغا . . .” (بیگدلو/ ایران بوم / ۱۳۸۸)
نیت از نگارش این متن پرداختن به جهات مختلف سیاسی روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیست ، بلکه تنها تقارن آن را با این روزهای استقلال (تیم محبوبمان) بی ارتباط نمی بینیم ، و با نگاهی مردم شناسانه سعی در واکاوی بهتر و روشنگری بیشتر از دیدگاه خود و زوایای گوناگون به اتفاقات اخیر استقلال ، مطالبی را به پیشگاه شما هواداران فهیم و اصیل استقلال تقدیم میکنیم.
برای ما متولدین دهه شصت ، ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به شنیده هایی از پدران و نکاتی در کتب تاریخی خلاصه میشود ، شاید حضور در آن روزها برای آن نسل می توانست ادراک بیشتری را حاصل کند ، اما چیزی که برای ما در اولین مواجهه با این تاریخ (۲۸مرداد) نمایان می شود ، همان مَثل معروفی است که پدرانمان برایمان نقل کرده اند :
“«زنده باد مصدق!» یک شبه شد «مرگ بر مصدق!»”
شاید این شنیده به تنهایی بزرگترین پیام تاریخی این روز برای همه “ملت ایران“ و حتی آیندگان این سرزمین باشد ، آنهم نه فقط در جنبه های سیاسی بلکه در زمینه های مختلف مدیریتی ، فرهنگی ، ورزشی هم میتواند راهگشا باشد.
پیامی که از ۶۴ سال پیش برای ما مخابره شده و به خوبی نشان داده ایم که ما همچنان در تمامی سطوح ، ژن همان پدرانمان را به ارث برده ایم و در دَمی و آنی برای مفاخرمان زندگی و مرگ را آرزو میکنیم.
گرچه مصدق کچل بود ، دماغی بزرگ و عقابی داشت اما شاید در آن سالها عده زیادی متوجه نتایج زحمات و عملکرد اون در تیم مدیریتی سیاسی کشور نبودند و مردمی که همیشه دهن بین و اهل بهانه جویی بودند ، به راحتی اسیر دست سودجویان و هوجی گر هایی شدند که ، ذهن و آرای خود را بدون در نظر گرفتن همه عواقب آن (از روی عصبانیت و ناراحتی) به حراج گذاشته و تقدیم فرصت طلبانی کردند که عجولانه رای به حذف مصدق از صحنه سیاست دادند و این حذف و اخراج را برای خود سودمند تر میدیدند ، سودمندی که در آن ملت ایران و کشور ایران در مراحل بعدی قرار داشت و منافع شخصی عده ایی در التهاب و گسستگی مردم و پیروی از هیجانات و تصمیم های لحظه ایی برآورده میشد.
در ابتدا به طور شفاف عرض میکنم که قصد مقایسه منصوریان و مصدق را ندارم ، زیرا که ساحت و مقام این دو کاملا متفاوت است ، و به طور جد اعلام میدارم که من نیز مانند جمع کثیری از هواداران استقلال از نتایج و حتی برخی استراتژی های کادر فنی ناراحت و گلِه مندم . منتها باید اشاره کنم که از این منظر که پیش روی ماست ، هواداران استقلال نشان دادند که پتانسیل این را دارند تا فرزندان همان پدرانی باشند که در مرداد ۱۳۳۲ بدون در نظر گرفتن آینده لحظه ایی و احساسی به طور قطعی رای صادر میکردند.
از شما تقاضا دارم که حوصله کنید و ادامه مطلب را دنبال کنید تا نکاتی که به نظر ضروری میرسد را بیان کنم تا در آخر من و شما بتوانیم حرفهایمان را یکی کنیم و به یک نتیجه مثبت برای موفقیت استقلال بزرگ برسیم ، استقلالی که اسطوره های بزرگی را به خود دیده ولی نام اش بزرگتر از هر اسطوره ایی است و موفقیت آن مهمترین و بالاترین الویت هر استقلالی است.
در شرح حال این تیم و نکات فنی صحبتهای زیادی انجام شده و از دیروز دسته دسته نظرهای موافق و مخالف را خوانده ام ، اگر بخواهیم خلاصه بگویم ، من هم برخی از اشتباهات استراتژیک منصوریان را مورد قبول میدانم ، اما مطمئن هستم که تعداد آنها بیش از سه مورد نیست و بر این باورم که در این آب گل آلود ، عده ایی هم بسیاری از مسائل ناروا را به کادر فنی و کانون مشوقین نسبت داده اند که واقعا از واقعیت به دور و کاملا غیر کارشناسی بوده است.
روزی که منصوریان به استقلال آمد ، همه ما در کنار اینکه خوشحال بودیم ، از سبک و شکل بازی او کاملا آگاه بودیم ، (که اگر نبوده اید ایراد از آن فرد است) زیرا ما به خوبی در بازی پرسپولیس۰-۲ نفت تهران دیده بودیم که علی منصوریان چگونه با الهام از بازی ضد حمله قهرمانی را از پرسپولیس گرفت و ضمن جلوگیری از موقعیت سازی حریف آنها را جلوی ۸۰هزار تن از هوادارانشان در ورزشگاه خانگی زمین گیر کرد.
آن زمان کامنتهای ارسالی در سایت ها , وی (منصوریان) را شاگرد مکتب حجازی میخواندند.
فصل گذشته با همه فراز و نشیب هایش ، چالشها و ناپاکی های خاص خودش را به همراه داشت ، مسائلی که اکنون (از طرف برخی هواداران) برای صدور رای (به اخراج منصوریان) در نظر گرفته نمی شود.
فصل گذشته به جز چند بازی ابتدایی (که آنجا هم فدراسیون ما را از داشتن تماشاگر و دروازبان شماره یکمان محروم کرده بود) بردهای زیادی بدست نیاوردیم ، اما با قوام و رسیدن به شکل بازی منصوریان بردهای پیاپی و خوبی را شاهد بودیم و منهای یک بازی (العین) در تمام مراحل موفق ظاهر شدیم و در اندک مواردی (با کم شانسی در جام حذفی و) برخی بازی های لیگ دستمان از جام کوتاه ماند.
آن هم در لیگی که همه جناح سرخ ایران و عوامل مختلف من جمله رسانه ها ، فدراسیون ، وزارت خانه و عوامل داخلی و خارج از باشگاه پرسپولیس برای قهرمان کردن این تیم بسیج شده بودند (برای کمک به حافظه شما بازی برگشت پرسپولیس-سپاهان در ورزشگاه آزادی را متذکر می شوم که اگر نبود کمک های داوری – بعد از باخت در دربی – جمع جور شدن پرسپولیس با باخت مقابل سپاهان و استقلال به راحتی شکل نمیگرفت) ،، این موضوع را اکنون از این بابت متذکر میشوم ، چون در شرایط فعلی عده ای (از طرفداران) که عجولانه رای به اخراج منصوریان را صادر میکنند ، دوم شدن و عدم قهرمانی استقلال در فصل پیش را به نتایج این فصل ضمیمه میکنند تا نتیجه ایی مثل خروج منصوریان را رقم بزنند.
و در نظر نمیگیرند که روابط و اتفاقات فصل گذشته فوتبال ایران را باید در تاریخ فوتبال این کشور ثبت نمود ، تا آنجا که (فغانی) داور یک بازی (دربی) به یک بازیکن (جلال حسینی) کارت زردی نشان داد و در برنامه زنده تلویزیونی(نود) گفت : “میخواستم به بازیکن بگویم که کارت زرد دارم..!!!!“ اگر انصاف داشته باشیم ، در می یابیم که دومی در این شرایطی که همه ارکان فوتبال (از وزارت ورزش تا فدراسیون) از یک تیم حمایت کرده اند ، ناکامی شدیدی به حساب نمی آید ، مخصوصا اگر در همان فصل تیم قهرمان جلوی بازی خوب شما دست بسته و سه گله از زمین خارج شود.
همه ما فراموش میکنیم (این عادت مغز بشر است)
ولی حداقل بعد از فراموشی نباید به این سادگی ها رای صادر کنیم، و آن مقطع زمانی را زمینه ساز صدور رای مان قرار دهیم.
حال اگر بخواهیم به شرایط فعلی و لیگ فعلی بپردازیم باید بگوییم که منصوریان صرفا برای شنیدن حرف هوادار و رضایت آنها ، با آمدن برخی از بازیکنان و پیوستن آنها به استقلال موافقت کرد و در ادامه نیز برای لذت بیشتر هوادار دست به تغییر استراتژی و شکل بازی (که در آن موفق بود زد) . جوانان زیادی را در استخدام تیم درآورد، قراردادهای بلند مدتی با ستارگان آینده این فوتبال به امضا رساند ، تا در درجه اول استقلال را الویت خود قرار دهد و با پذیرفتن ریسک در به کارگیری برخی بازیکنان و تغییر شکل بازی ، در کنار نتیجه گیری هوادار نیز از نوع بازی لذت بیشتری ببرد. آیا رواست که ما اینچنین برخورد کنیم ؟ مگر همین شما بازی مالکانه را نمیخواستید؟ اگر توان پرداختن هزینه آن را ندارید پس چرا چیزی را طلب میکنید که نمیتوانید از پس هزینه های آن برآیید ؟
حال تیم او با چالشهایی مواجه شده که با گرفتن دو پنالتی برای حریفان با دو باخت یک بر صفر زمین مسابقه را ترک گفته است. در کنار همه سنگ اندازی های جناب محمدرضا ساکت و ناداوری در بازی با استقلال خوزستان ، نتیجه ایی بهتر از ۴ امتیاز در ۴ بازی بدست نیاورده است.
نتیجه ایی که مسلما هر استقلالی را آزرده خاطر میکند و همه ما را نگران
اما آیا اخراج او چقدر به سود و چقدر به ضرر استقلال خواهد بود ؟ محاسبه این سود و زیان توسط چه کسی انجام میشود ؟ ادمین یک کانال تلگرام چقدر تجربه مدیریتی در سطح اول فوتبال ایران را دارد ، که به جوسازی و تفرق هواداران دامن میزند ؟
قصد من حمایت کورکورانه و صرف از منصوریان نیست ، که خود نیز در زمانی که همه هواداران در شوق “پندار تایم” شب و روز خود را گم کرده بودند ، بارها در محافل مختلف استقلالی اعلام داشتم که منصوریان این فصل ، فصل دشوارتری را دارد و هوادار استقلال صبر کمتری ، تا حدی که شاید ده بازی اول استقلال ده بازی آخر منصوریان باشد.
اما
خود نگارنده نیز ، از حجمه عظیم بوجود آمده در روزهای گذشته برای حاشیه سازی علیه کادر فنی و مدیر کانون مشوقین استقلال و اخراج آنها متعجبم ، تا جایی که مشخصا ضرباتی که استقلال از این خروج ها متحمل خواهد شد را بسیار بیشتر از منفعت آن میدانم .
و اگر اکنون به فراست نگاشتن این متن برآمدم ، صرفا هدفی جز موفقیت و آینده استقلال ندارم.
همه ما ناراحتیم چون از استقلال قهرمانی میخواهیم ، ولی اگر به همین تاریخ ۲۸ مرداد خوب فکر کنیم و لحظه ایی تصور کنیم که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مردم خوب ایران (بخصوص تهران) اسیر هوجی گری ها و تصمیم های احساسی (از سر خشم) نمی شدند و آینده ایران را در اولیت قرار میدادند شاید حال و روز ۶۴ سال بعد بسیار بهتر از آنچه که امروز به آن دست یافته ایم می بود.
گاهی یک زنده باد و یک مرده باد ما (مردم/هوادار) میتواند نتیجه را به کلی تغییر دهد.
اکنون نیز در شرایط فعلی مسلما نام استقلال و خود استقلال از هر شخصی مهمتر و حیاتی تر است ، منتها ممکن است در لحظه ایی و ساعاتی؛ ناراحتی و احساسات مانع از تفکر عقلانی و آینده نگر ما شود. همانطور که ما منصوریان را به برخی تصمیمات احساسی متهم می کنیم ، خودمان نیز نباید از روی احساس و ناراحتی تصمیم گیری کنیم.
به طور مثال درست همان هایی که قبل از بازی با سایپا با به راه انداختن جو و فضای احساسی به بازی دادن همزمان جباری و جپاروف به طور ثابت پافشاری میکردند و از این امر بسیار مشعوف بودند ، درست بعد از بازی به اولین منتقدین این امر تبدیل شدند ، و به سن و سال بالا و میزان دوندگی آنها اشاره داشتند ، ما نمی خواهیم تصمیمات کادر فنی را تایید کنیم یا اینکه تماما هرچه اتفاق افتاده است را به حساب نیاوریم، اما بهتر است انصاف را هم در نظر بگیریم ، بگیرید و بگیرند.
از همه این مطالب که بگذریم مهمترین نکته ایی که مطرح است و کسی برای آن پاسخی ندارد این است که : ما فرض میکنیم که رفتن منصوریان منافعی بیشتر از مضراتش برای باشگاه به همراه خواهد داشت.
*افرادی که این حجمه را برای اخراج منصوریان به راه انداختند چه گزینه ی جایگزین و چه استراتژی جایگزینی را مد نظر قرار میدهند ؟
با مطالعه میدانی و مطالعه نظرات هوادارن عزیز و برخی از مدیران صفحه های فضای مجازی به این نتیجه رسیده ایم که گزینه جایگزینی آنها سرمربی خارجی است.
و برای این مهم می بایست از نظر کارشناسی و منطقی – (سوای تفاوت های فنی و فوتبالی) مواردی را باید در نظر گرفت که اگر به آنها توجه شود ، عدم پختگی و توجه به مسائل فوتبالی در برخی نظرات (که در این مدت مطرح شده) رخ می نماید.
من نیز با حضور یک مربی خارجی تراز اول در استقلال موافقم ، چنانچه زدراکو رایکوف نیز خاطرات خوبی را برای نسلهای گذشته هواداران استقلال خلق کرده است.
منتها چند نکته باید در نظر گرفته شود که حتی درباره گزینه های جایگزینی داخلی نیز صادق است.
*مثلا باید اشاره کنم که ، در حال حاضر با وجود چند بازیکن باتجربه مثل رحمتی ، منتظری ، جباری ، حیدری ، ابراهیمی و غیره خروج سرمربی بجای آنکه تحول و شوک مثبت به تیم باشد ، میتواند عامل گسستگی و از هم پاشیدگی را در تیم پدید آورد ، زیرا اکنون منصوریان برای این بازیکنان (و همینطور بازیکنان جوانتر) نقش حلقه واسط را ایفا میکند و مانند نخ تسبیح ایشان را در آرامش (که اگر دوستان بگذارند هنوز وجود دارد) دور هم جمع نموده و یک پارچگی آنها را حفظ کرده است تا جایی که موضوع کاپیتانی رحمتی در حضور دو تن از بازیکنان قدیمی چون جباری و منتظری را حل و فصل نموده است.
*نکته بعدی آن است که در خاطرات فوتبالی ما جمله ایی بسیار آشناست و بارها آنرا شنیده اییم که “تیم را من نبسته ام و من به بازیکنان دیگری نیز احتیاج داشتم” و مربیانی که در میانه راه به تیمی پیوستند در مقابل عدم نتیجه گیری بهانه های مختلفی را بیان داشتند و از هواداران یک فصل دیگر فرصت خواستند (خوب این در شرایطی است که موافقین اخراج منصوریان از عدم هدر دادن زمان و از دست رفتن فرصت ها حرف میزنند … آیا آنگاه هم این بهانه را از مربی بعدی قبول میکنند؟)
*درباره مربی خارجی بارها و بارها در تمام دنیا ثابت شده است که برای آشنایی به تیم و بازیکنان و حتی شرایط لیگ آن کشور به زمان احتیاج دارند و حتی مربیان خارجی نسبتا موفق لیگ برتر خودمان (در همین چند سال اخیر) نیز ثابت کردند که تا با شرایط فعلی لیگ ما آشنا شوند حداقل ۱۰تا۱۵ بازی (بسته به هوش و استعداد خودشان) زمان احتیاج دارند … به طور مثال دو مربی کروات تیم های سپاهان و پرسپولیس (برانکو و کرانجار هردو در پرسپولیس) در روزهای اولیه حضورشان آنچنان که می بایست نتیجه نگرفتند و آنجا نیز زمان قابل توجه ایی به ناکامی اینان اختصاص یافت (اما اکنون برای خیلی ها زمان دغدغه مهمی محسوب میشود)
* نکته اساسی تر و مهمتر از نکات بالا که شاید کمتر هواداری به آن توجه میکند این است که : امروز ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ مصادف با ۱۹ آگوست ۲۰۱۷ است و لیگ های فوتبال در سطح اول و دوم کشورهای مختلف (من جمله کشور خودمان) شروع شده و یا این هفته هفته اول خود را پیش رو دارد . این یک پیام مهم و اساسی برای هواداران و گزینه جایگزینی منصوریان دارد و آن این است که “مربی که توان کار در سطح اول و دوم لیگ های معتبر و حتی آسیایی را داشته باشد اکنون بیکار و بدون تیم نیست“ ، یعنی اگر مربی در این تاریخ ارزش همکاری و دانش لازم را داشته باشد و شرایط خاص و متفاوتی را (مثل بیماری و یا استراحت خود خواسته) سپری نکند اکنون می بایست تیمی را برای حضور در لیگ یک یا دو کشوری آماده کند (منهای چند مربی پا به سن گذاشته که شاید استرس مربیگری در لیگ را برای خود مناسب نمی بینند و به دنبال تیمهای ملی هستند) .. به طور واضح وقتی که در رنکینگ های مختلف علی منصوریان جزو ۴ مربی برتر ایرانی به شمار میرود ، پس گزینه داخلی (که بیکار باشد) عملا منطقی و عقلانی به نظر نمیرسد
در مورد گزینه های خارجی هم که نسبت به ایران شناخت داشته باشند و قبلا در لیگ ایران سابقه کار و تجربه داشته باشند (عملا گزینهای کم کیفیت کروات دیده میشود که سطح دانش متفاوتی با همین کادر فنی فعلی ندارند. کما اینکه حتی نتایج را هم در بازیهای رو در رو به این کادر فنی واگذار کرده اند)
پس اگر الویت ما موفقیت خود استقلال باشد بیشتر به فرصت دادن به منصوریان فکر خواهیم کرد و حتی اگر با منطق خود (که برای من باتوجه به مخالفتم قابل احترام هست) به خروج منصوریان رسیده باشیم، تنها گزینه منطقی برای جایگزینی منصوریان ، مربی تراز اول خارجی است.
ولی آیا مربی کارآمد خارجی در این موقع از سال بیکار در خانه می نشیند؟ آیا پرداخت رقم قرارداد وی از باشگاهی که در حال حاضر توانایی پرداخت مطالبات فعلی بازیکنان بامشکل مواجه است ممکن خواهد بود؟ (یا برای استقلال نیز مانوئل ژوزه ایی دیگر به وجود می آید؟) و یا با توجه به تصوراتی که رسانه های غربی از ایران شکل داده اند مربی تراز اول خارجی حاضر به حضور مداوم و قبول مسئولیت در لیگ برتر ایران را خواهد بود؟
به نظر من حتی اگر یکی از بهترین مربیان خارجی جهان به استقلال بیاید حداقل برای شناخت پتانسیل های تیم و شناخت از لیگ کشور و تیمهای آن به ۱۰ بازی (زمان) نیاز دارد…. و عملا اگر مسئولان از همین امروز تصمیم به خروج منصوریان و جایگزینی آن با یک مربی تراز اول خارجی بگیرند و مذاکرات را با آن مربی (که در تیمی مشغول به کار نیست) شروع نمایند ، در بهترین شرایط این مربی (احتمالی) میتواند از هفته ششم به تیم استقلال اضافه شود و عملا میتوان گفت که با طی شدن این ۱۰ بازی (زمان لازم) ، در مجموع دوباره یک نیم فصل را از دست داده ایم.
بنابراین من با هر معیار و منطقی که به این موضوع فکر میکنم در می یابم که خروج منصوریان در این برهه از فصل کاری غیر حرفه ایی و غیر منطقی است. حداقل می بایست یک نیم فصل دیگر به منصوریان زمان داد ، تا اگر هم قرار است مربی خارجی تراز اول جایگزین شود ، در نیم فصل دوم این اتفاق بیافتد ، تا با قردادی یکسال و نیمه ، در نیم فصل اول حضورش شناخت کافی نسبت به تیم و اجرا تفکرات او در تیم و شناخت نسبت به تیم های لیگ برتری و فضای فوتبال ایران بتوانیم ثمره حضور او را در فصل بعد و از شروع لیگ بعد شاهد باشیم…..(حتی همین پرسپولیس که این روزها از آن برای کوبیدن کادر فنی استفاده میشود ، نیز همین مسیر را طی کرده است) و او بتواند با توجه به پنجره نقل و انتقالات نیم فصل تغییرات مد نظر خود را انجام دهد. گرچه هنوز پنجره نقل و انتقالات بسته نشده ، اما در حال حاضر کمتر بازیکنی حاضر میشود که قرارداد خود را فسخ کند (چون مشخص نیست که بتواند تیمی را پیدا کند) و با توجه به پر بودن لیست استقلال ، مربی (احتمالی) جدید نمی تواند از این پنجره نقل و انتقالات استفاده ایی ببرد.
گرچه هم چنان معتقدم اصل جایگزینی و اخراج منصوریان مضرات بیشتری از منفعت آن برای باشگاه دارد و به هواداران توصیه میکنم با نگاه اصولی و کارشناسی به تمام جوانب ، از تجربه فوتبالی خودشان استفاده کنند و با دوری از تصمیم های احساسی آینده نگری بیشتری داشته باشند. آن طور نباشد که مانند پدرانم در ۲۸مرداد۱۳۳۲ از کرده خود پشیمان شویم، یا مانند سال ۱۳۷۸ با عدم حمایت از سرمربی آبیدل خود ، زمان زیادی را از دست بدهیم و یک نسل از فوتبالیست های خوب استقلال را نابود کنیم.
از صبوری و حوصله شما برای مطالعه این مطلب سپاسگزارم
امید است با حمایت و بدست آوردن روحیه و همبستگی بیشتر ، توجه کادر فنی به خواسته هواداران بعلاوه برخی تغییرات استراتژیک و تصحیح ترکیب و هماهنگی بیشتر استقلال، تیمِ محبوبمان به جایگاه اصلی و همیشگی خود (که همانا صدر جدول بوده است) بازگردد و حسرت از هم گسیختگی و چند دستگی هواداران آبیدل و آبی پوش را بر دل مافیای سرخکی و ناپاک فوتبال ایران بگذارد.
ضمن اشاره به این موضوع که اینجانب هیچ ارتباطی با کادر فنی ندارم و به غذای خانگی (برنجی) بیشتر علاقه مندم باید متذکر شوم که :
کاری نکنید که “زنده باد منصوریان“ (بعد از بازی با تراکتور) یک هفته ایی به “مرده باد منصوریان” (بعد از بازی با سایپا) تبدیل شود. چونان که در ۶۴ سال پیش با یکی دیگر از مفاخر کشورمان این برخورد را داشته اند.
حداقل توقع از هوادار این است که بدانیم در چه مقطعی از فصل حیا کن و رها کن را استفاده کنیم، تا در درجه اول به خود استقلال آسیبی وارد نشود و این رها کردن بیشتر برای خود استقلال سودمند باشد.
زنده باد استقلال
زنده باد ایران
تقدیم به روح بزرگ منصور پورحیدری
حسین پیام
2 دیدگاه برای “۲۸ مرداد این بار منصوریان”