این نوشتار ازجانب کسی است که از دهه ۶۰ تاکنون به عنوان یک فوتبال دوست فوتبال ایران را رصد میکند.
دهه شصت: دهه نگاه به فوتبال از دریچه صدا وسیما وروزنامه ها درحقیقت تنها منبع اطلاعات فوتبالی همین دو بودند. دردهه ۶۰ آدمهای فوتبالی ساده وصادق بودند فوتبال هم ساده بود. اگرچه روزنامه نگاران ،خبرنگاران، ومجریان برنامه های ورزشی صداوسیما هوای تیم محبوب خود را داشتند. اما روح جوانمردی، وجدان وانصاف در ورزش قابل احساس ودرک بود.
دهه هفتاد: دراین دهه با تزریق پول به فوتبال ماهیت فوتبال تغییرکرد وازجنبه ورزشی آن کاسته شد و دلالان اقتصادی- فوتبالی وارد عرصه فوتبال شدند. اما هنوز رگه های از معرفت وفهم فوتبالی در جامعه فوتبالی مشاهده میشد. یادش به خیر حداقل برای انجام بازی حساس دربی از داور خارجی استفاده میشد. که درحقیقت نوعی درک متقابل هواداران ازسوی مسئولین فوتبال بود.
دهه هشتاد: دراین دهه با توجه به گردش مالی قابل توجه صنعت فوتبالی علاوه بر دلالان اقتصادی فوتبالی ، سیاسیون هم وارد این عرصه وصنعت شدند. وبه پیچیدگی صنعت فوتبال افزوده شد.سیاسیونی که هم دنبال شهرت ونام بودند وهم دنبال رانت وارتزاق از سفره فوتبال والبته در سایه فوتبال گاهی اختلاس هم میکردند.(امثال هدایتی ها)
بنابراین کل جامعه ورزشی فوتبال ایران تحت الشعاع مسائل مادی آن قرار گرفتند اخلاق جوانمردی ، وجدان وانصاف به حاشیه رفت وحاشیه فوتبال بر متن آن چیره شد.سفره فوتبال گسترده شد تا جایی که صدا وسیما ، روزنامه های ورزشی وحتی غیرورزشی ، و دیگر رسانه های جمعی وتولید محتوا از این سفره سهم برداشتند ناگفته نماند تزریق پولهای کثیف در اقتصاد ناشفاف مملکت به فوتبال فرصت را برای قلم های اجیر ،زبانهای دروغ ،نگاههای رنگی و نفاق ، دستهای کج وسوتهای ترس وطمع فراهم نمود.
دهه نود: دراین دهه فوتبال کاملا” سیاسی ،امنیتی وحکومتی گردید وتمامی عرصه ها وجنبه های آن از دست جامعه فوتبال خارج ونهادهای امنیتی وحکومتی فوتبال رااز مسیر فوتبالیش خارج و باب میل وشهوات خود می گرداننددرهمین دهه مهره چینی ومافیای فوتبال شکل گرفت وسیاسیونی مثل حسن روحانی ، سلطانی فر و آذری جهرمی وامثالهم علاوه بر سیاسی کردن فوتبال در ایران
به صورت متوالی تیم محبوب خود را با مهندسی قهرمان کردند. و این نگرش به فوتبال در دولتمردان حکومت نهادینه شده است. ویقینا” تا زمانی که ساختار ورزش فوتبال ایران در دست حکومت باشد وبه مردم واگذار نشود وضع همین طور هم باقی نمی ماند بلکه به فضاحت و وقاحت آن افزوده میشود. وقتی به جای آزادی وآزادگی، بردگی باشد چه انتظاری از مجریان حلقه به گوش ورزشی صدا وسیما، مزدوران قلم به دست خبرنگار ورزشی ، گردانندگان فوتبال مافیایی، کارشناسان فوتبالی پوششی و دستوری وداوران مامور به انجام فرمان مافوق خود(نداشتن استقلال) دارید.
کمیته های به ظاهر انضباطی، اخلاق و … نیز همسو وهم جریان با این مافیای فوتبال نه به فکر احقاق حق ونظم بلکه در فکر تکمیل پازل این مافیا و ارتزاق خود ازاین سفره نامشروع میباشند. آری مافیای فوتبال آنچنان قوی وترسناک شده است که حتی پیشکسوتان یک تیم مظلوم به جای مقابله با آن به فکر سازش با آن میباشد.
بسی رنج بردم دراین سال ۴۰
نویسنده : محمدباقر راد