اسماعیل بهداروند هوادار استقلال در بازی این تیم برابر خونه به خونه بابل که به قهرمانی استقلال در خرمشهر منجر شد ،به دلیل پرتاب سنگ یک چشم خود را از دست داد.او در گفت و گو با خانم فاطمه صمدی از درد بی توجهی و روزهای سخت خود گفت.
بهداروند گفت: چهار ماه است که حقوق نگرفته ام تا سه ماه آینده هم نمی گیرم. طلاهای زنم را فروختم تا بتوانم پول کرایه خانه و خرج و مخارجم را بدهم. چون چشمم را از دست دادم هیچ کجا به من کار نمی دهند و بدترین روزهای خود را می گذرانم.
وی در ادامه افزود: روز اولی که چشمم اینطوری شد خیلی ها تماس گرفتند و گفتند کمک می کنیم. فرهاد مجیدی به من گفت خودم دکتر می برمت اما از آن روز چهار ماه می گذرد و او دیگر سراغ من را نگرفت.
چند بازیکن دیگر استقلال هم همینطور. آن ها هم قول دادند اما وقتی پیام دادم جوابم را ندادند.
فرهاد مجیدی همه زندگی من بود. عکس های او را در اتاقم پر کرده بودم اما حتی بعد از قولی که به من داد یک بار هم سراغم را نگرفت. گفت فردا شماره تماسم را برایت می فرستم تا پیگیر کارهایت باشم اما آن فردا هیچ وقت نیامد.
این هوادار استقلال با ابراز ناراحتی از بی اعتنایی باشگاه استقلال به دردش گفت: من چشمم را به خاطر استقلال از دست دادم اما الان بی اعتنایی بازیکنان و هیئت مدیره استقلال دردش بیشتر از درد چشم هایم است.حتی برای بازی با ذوب آهن که باشگاه استقلال من را دعوت کرد فقط یک جوراب به من دادند که از شدت ناراحتی یک گوشه در رختکن نشسته بودم و اشک می ریختم. همه این ها را در دلم نگه داشته بودم اما الان که این قدر بی توجهی را می بینم نمی توانم ساکت باشم.
بهداروند در پایان گفت:از دفتر آقای تاج هم با من تماس گرفتند و پیگیر حالم شدند اما این تماس ها به درد من نمی خورد.مشکل من الان بی پولی است. برای درمانم چقدر از آشنایان قرض گرفته ام ،آیا من که به عشق استقلال ورزشگاه آمدم و چشم هایم را از دست دادم نباید حمایت شوم؟وزارت ورزش ،سازمان لیگ و فدراسیون نباید به من کمک کنند؟چشم از دست رفته من را چه کسی باز می گرداند؟ همین الان هم که در خیابان راه می روم چند بار به زمین می خورم به کدامین گناه؟
هنوز هم عشق من استقلال است و با بردهای این تیم خیلی خوشحال می شوم،هنوز هم از این که استقلالی هستم افتخار می کنم اما نباید کسی به فکر من باشد؟
آقای مجیدی و بقیه بازیکنان استقلال که گفتید کمکم می کنید پس چرا هیچ خبری از شما نشد؟
گفت و گو از فاطمه صمدی-منبع : سایت مدال