این بار سراغ محمد مومنی پیشکسوت استقلال رفتیم تا زندگی شخصی و فوتبالی او را بررسی کنیم . این شما و این بیوگرافی محمد مومنی :
متولد ۵۱/۱۰/۰۲ است و در شهر زابل به دنیا آمده. فرزند دوم خانواده است. دو برادر به نامهای احمد و ابراهیم و ۳ خواهر به نامهای زهرا، لیلا و زهره دارد. پدرش کانالساز کولر بود و مادرش هم خانهدار.
*شروع فوتبال
خودش میگوید از وقتی که یادش میآید فوتبال بازی میکرد. ۵-۴ سال بیشتر سن نداشت که فوتبال خود را شروع کرد. در کوچه و خیابان دنبال توپ میدوید و علاقه خود را به فوتبالیست شدن نشان میداد. اولین مربیانش عظیمزاده، مسعود نکوهی و ابرهیم بیگی بودند.
*مخالفت خانواده
خانواده از مخالفان فوتبال بازی کردن او بودند. در خانواده مومنی فقط محمد بود که علاقهمند به فوتبالیست شدن بود و شوق خود را برای فوتبالیست شدن نشان میداد. پدر و مادرش به او میگفتند سراغ فوتبال نرو. وقتی اصرار او را برای بازی کردن دیدند به او گفتند: پس اول درست را بخوان و بعد فوتبال را دنبال کن.
*درسخوان
محمد برای اینکه بتواند فوتبال بازی کند، درسش را خوب میخواند. در طول دوران تحصیلش هیچ وقت تجدید یا مردودی را تجربه نکرد. همیشه درسش خوب بود تا اینکه بعد از پایان فوتبالش هم درسش را ادامه داد. او دارای مدرک فوقلیسانس تربیت بدنی است و استاد دانشگاه تربیت بدنی شهرک غرب تهران. محمد در دانشگاه سراسری قبول شده و تجربه حضور در دانشگاههای غیر دولتی را نداشته تا همین مسئله نشان از علاقهاش به درس هم باشد.
*ورود به استقلال
سال ۷۵ بود که به استقلال آمد. بازیکن پلیاکریل بود و درخشش در این تیم باعث شد تا استقلال او را بخواهد. در نهایت او بعد از اینکه در جام باشگاههای آسیا به عنوان بازیکن کمکی استقلال را همراهی کرده بود، به عنوان بازیکن ثابت به استقلال آمد.
*پول قرارداد
مبلغ قرارداد محمد با استقلال ۷ میلیون تومان بود. بخشی از این مبلغ را برای دریافت رضایتنامهاش پرداخت کرد. با بخش دیگر از آن یک خانه در تهران اجاره کرد و با مبلغی از آن هم یک پراید خرید.
*از استقلال لژیونر شد
دو فصل حضور در استقلال را تجربه کرد. از سال ۷۵ تا ۷۷ را در استقلال سپری کرد. درخشش او در این تیم باعث شد تا مسئولان باشگاه ارزوم اسپور ترکیه به دنبال جذب او باشند در نهایت محمد به همراه سهراب بختیاریزاده از استقلال راهی این تیم ترک شدند.
*بهترین گل
بهترین گلی که در استقلال به ثمر رساند را مربوط به بازی برابر پلیس نیروی هوایی عراق میداند. در این بازی که با برتری استقلال در جام باشگاههای آسیا همراه شد، محمد مومنی یک گل برای استقلال زد. او یک پاس گل هم به علیرضا اکبرپور داد تا روز خوب خود را تکمیل کند.
*به پرسپولیس نرفت
بعد از بازگشت از ترکیه با پیشنهاد خیلی جدی پرسپولیس مواجه شد. محمد اعتقاد دارد آن روزها صحبتهای کامران منزوی در نرفتن او به تیم قرمز تأثیر خیلی زیادی داشت. او که با پیشنهاد بالای تیم رقیب مواجه شده بود برای اینکه با احساسات هوداران آبی بازی نکند، قید رفتن به پرسپولیس را زد.
*ازدواج با هم دانشکدهای
محمد بالاخره در سن ۳۶ سالگی ازدواج کرد. او از هم دانشکدهایاش خواستگاری کرد تا در نهایت در سال ۸۷ پیوند فرخنده آنها صورت بگیرد و بالاخره محمد مومنی استقلال هم به جرگه متاهلین بپیوندد.
*پسر بابا
محمد یک فرزند دارد. او یک پسر ۴ ساله به نام کسری دارد که از همین کودکی علاقه زیاد خود را به فوتبال نشان داده. محمد هم او را در مدرسه فوتبال ثبتنام کرده تا در نهایت او فوتبال خود را جدیتر دنبال کند و بتواند مثل پدرش به عنوان یک بازیکن نامی شناخته شود.
*الگویی به نام ناصر حجازی
الگوی فوتبالیاش ناصرخان حجازی بود. از بچگی علاقه زیادی به حجازی داشت و آرزو میکرد که یک روز مثل او بتواند به یک فوتبالیست شناخته شده و محبوب تبدیل شود. در نهایت زمانه طوری برای او ورق خورد که محمد بازیکن ناصر حجازی در استقلال شد.
*در باند استقلالیها
در بچگی بیطرف بود. نه آبی بود و نه قرمز، اما وقتی بازیکن تیمملی شد بیشتر به استقلال رغبت داشت. او در تیمملی بیشتر با استقلالیها میگشت و به قول خودش همین دوستی زیاد با استقلالیها بیتأثیر در آمدنش به این تیم نبود تا در نهایت آبیپوش شود.
*در حال حاضر چکار میکند ؟
در حال حاضر استاد دانشگاه تربیتبدنی است و مدیریت تربیتبدنی شهرداری منطقه ۹ را هم بر عهده دارد. او مربی تیم شهرداری کاشان هم در سال گذشته بود که بعد از سمت خود استعفا داد.
*رفقای استقلالی
از بین استقلالیهای قدیم بیشتر با سهراب بختیاریزاده رفاقت دارد. جواد زرینچه، امیر قلعهنویی و ایمان عالمی هم از دیگر دوستان استقلالی او به حساب میآیند. محمد رفاقت خوبی هم با بچههای تیم پیشکسوتان استقلال دارد.
*زندگی در میرداماد
محل سکونتش میرداماد تهران است. اتومبیل شخصیاش هم ۲۰۶ است. خدا را شکر از زندگیاش هم راضی است تا در کنار همسر و کسری کوچولویش زندگی شیرینی را تجربه کند.
*پیشگوی خوب
اعتقاد دارد تجزیه و تحلیلهایش خوب است. نقطه قوت محمد را در پیشگوییهایش میدانیم و قطه ضعفش را در زود عصبانی شدن. وقتی عصبی میشود زود از کوره در میرود.
*بد و خوب زندگی
بهترین اتفاق زندگیاش به دنیا آمدن پسرش کسری است. بدترین هم به روزی که پدرش را از دست داد برمیگردد. ۱۰ سال پیش بود که محمد در غم از دست دادن پدرش داغدار شد تا غم بیپدری را تجربه کند.
*مومنی کانتونا
لقبش در استقلال کانتونا بود. هواداران استقلال به واسطه بازیهای خوبش در استقلال لقب کانتونا را به اوداده بودند. محمد شماره ۱۲ را در استقلال بر تن میکرد.
*کُری با سرژیک
یک رئالی است. او اهل کُری خواندن هم است. حالا با چه کسی؟ طرف کُریهای او همیشه سرژیک تیموریان بارسایی است. این دو نفر همیشه سر بازیهای لالیگا با هم کُری دارند.
*وقتی دروغ بشنود
محمد به دروغ گفتن آدمهای دور و اطرافش خیلی حساس است و از چیزی که خیلی بدش میآید دروغ گفتن است. اگر میخواهید عصبانیت او را ببینید به او دروغ بگویید. البته این جور آدمها اصولاً خودشان هم آدمهای راستگو و اهل صداقتی هستند که حتماً سوژه گزارش ما هم همینطور است.
*عادت روزانه
عادت روزانه او کتاب خواندن است. علاقه زیادی به مطالعه دارد و البته که از یک استاد دانشگاه هم این مسئله دور از ذهن نیست. او کتاب زیاد میخواند و بیشتر کتابهای علمی فوتبالی را مورد مطالعه قرار میدهد.
*مربیگری در فوتبال
به مربیگری هم علاقه زیادی دارد. ۴ سال است که کار مربیگری را شروع کرده و در تیم شاهین بوشهر هم سابقه دستیاری حمید درخشان را دارد. احتمالاً به کار مربیگری خود هم ادامه خواهد داد.
*کار در خانه
محمد اهل کار کردن در خانه هم است،. اما نه این که هر روز در خانه کار کند. او اصولاً روزهای تعطیل در خانه کار میکند. یعنی تهیه صبحانه خانه در روزهای تعطیل با او است. محمد روزهای جمعه املت درست میکند و سفره صبحانه را هم میچیند. خودش ادعا دارد که املتهایش ۲۰، ۲۰ است. متوجه هستید؟
*آشپزی در کنار سهراب
آشپزیاش هم خوب است، اما به چه دلیل؟ او چند سال در کنار سهراب بختیاریزاده زندگی مجردی را سپری کرده و به همین دلیل به غذا درست کردن عادت کرده. وقتی هم که خواست ازدواج کند خیلی شیک و مردانه به همسرش گفت که انواع غذا را بلد است درست کند.
*ترس از تاریکی و بلندی
ما که شک نداریم همه سوژههای گزارشمان به هر حال از یک چیز در زندگی میترسند، اما اصولاً آنها خیلی شیک میگویند نه ما از چیزی نمیترسیم. با این حال فکر نکنید محمد هم همین ادعا را در برابر سوال ما داشت. او خیلی صادقانه و البته شجاعانه ادعا کرد که از تاریکی و بلندی به شدت میترسد. ترسش از بلندی هم تا حدی است که کمتر با هواپیما سفر میکند.
شیک وتمیز
به نظم و انضباط اهمیت زیادی میدهد. محمد آدم تمیز و شیک پوشی هم است. همیشه سعی میکند مرتب باشد و کمتر بینظمی داشته باشد. او از جمله پیشکسوتان خوشتیپ فوتبال ایران است.